دورانی حساس و سرنوشتساز از تاریخ کهن ایران را پشت سر میگذاریم. دورانی شبیه به اواخر دهۀ ۵۰ خورشیدی؛ اما با این تفاوت که این بار، خائنین به مام میهن با در اختیار گرفتن علم و فناوریهای به دست آمده در طول نزدیک به نیم قرن از آن دوران، و با سرعتی خیرهکننده در ارتباطات و با استفاده از رسانههای مشکوک، هر چه بیشتر سعی در ایجاد ناامیدی و یأس در میان ملت ایران دارند. رسانههایی که برای انحراف اذهان عمومی و اغلب ناآگاه از پیچیدگیهای دنیای سیاست، چند محصول حقیقی و فاخر در مورد دوران افتخار آفرین شاهنشاهی پهلوی در ایران را بازتاب و پوشش داده تا شوکران فکری خود را با ایجاد هالهای از چنین فضای امنی، به افکار و اذهان مخاطبین خود تزریق کنند. رسانههایی که نفوذ عوامل و کارگزاران جمهوری اسلامی را نیز در کارنامههای خود دارند.
این در حالی است که کنترل اوضاع مملکت، قجر وار از کف دست حاکمان بر ایران خارج شده و خمینیگراهای حاکم نه تنها هیچگونه صدای مخالفی را بر نمیتابند، بلکه خود نیز از آرمانها و ایدئولوژی خود فاصله گرفته و فقط در عرصۀ سیاستِ تک مضرابی خود، یکی به نعل کوبیده و یکی به میخ؛ گاهی قُلدری و رجز خوانى کرده، و گاهی فرار و خزیدن به درگاه غربیها برای رایزنی جهت کسب مشروعیت.
آن چیزی که واضح و مبرهن است این است که برای جمهوری اسلامی، عدم مشروعیت در داخل و خارج، هزینههای حکمرانی فتنهگران ۵۷ را نه تنها بالا برده، بلکه به دلایل روزافزون، عدم همراهی و مشارکت ملت در سیرک سیاسی و مذهبی دولتی را به همراه داشته.
این عدم همراهی، کار را برای ایجاد پروپاگاندای خبری به سود حاکمان سخت کرده و تصویرسازی، حتی با تکنولوژی و هوش مصنوعی، دچار مخاطره میشود. از این رو، خودخواندههای حاکم در جمهوری اسلامی و صدا و سیمای کذاییشان، از بسته شدن یکی از شبکههای خصوصی برون مرزی بر طبل شادی كوبیده و خوشحالی میکنند.
حاکمیت جهل و جنون مجبور است تا برای بقاء تا چند صباحی بیشتر، یا فرار از وضعیتی خودساخته و حتی پوستاندازی و محقق کردن برنامههای ایرانستیزانهی خود، چوب حراج به منابع و منافع ملی زده تا هزینههای عربدهکشی و شلنگتخته انداختن در منطقه را از جیب ملت ایران پرداخت کنند. حال، دولتهای غربی به گونهای دیگر در نقطهای از تاریخ قرار گرفتهاند که با عدم کارآمدی و کارشناسی در اِعمال سیاست درست فصل مشترکی را در مسالهی انتخابات با حاکمان بیوطن در ایران رقم میزنند.
بطور مثال در آمریکا و در انتخابات پیش رو در این کشور، جبههی دموکراتها و شخص جو بایدن، تا کنون در موضع ضعیفتری قرار گرفته و در صورت گسترش جنگهای جاری میان روسیه و اوکراین، و اسرائیل و حماس، نه تنها میتواند به صدمات بیشتر اقتصادی در دنیا دامن بزند، بلکه سببی بالقوه به ایجاد جنگ جهانی نیز هست. از این روی، حاکمانِ دست به عصا در غرب، شرارتهای جمهوری اسلامی در ایران و خاورمیانه را نادیده گرفته و این شمشیر دولبه سیاسی، خامنهای را جسورتر ساخته است. تا به امروز هیچیک از دولتهای غربی، آشکارا گفتمان تغییر رژیم را مطرح نکرده و فقط به فکر کنترل جریانهای روزمره هستند. فقط کافی است تا مردم ایران، با عدم شرکت در انتصابات و سیرک انتخاباتی رژیم، مشروعیت کاذب رژیم را عیان کرده و بیتردید، این بار این عدم مشروعیت برای چندمین بار پیش روی جهانیان قرار خواهد گرفت.
اینجا است که نگاه شاهانه و جسورانه اعلیحضرت رضا شاه دوم در سخنرانی خود در موزه تالرنس در شهر لس آنجلس، میتواند چراغ راه سیاستمداران خارجی و ملت ایران و همه کنشگران سیاسی ایرانی که دل در مهر وطن دارند قرار بگیرد. آنجا که وی عنوان میکند، برای مقابله با جالوت از داوود حمایت کنید، و ملت ایران را داوودهای زمانه و یک ارتش آزادی بخش طبیعی و ارگانیک معرفی کرده و فرمودند نه تنها نیازی به شلیک یک گلوله نیست، بلکه با قرار دادن منابع مالی بلوکه شده ایران در خارج از کشور برای ایجاد صندوقهای اعتصابات و گذر از جمهوری اسلامی، کمترین هزینه برای پایین کشیدن جمهوری اسلامی رقم زده خواهد شد.
حال، این پرسش به میان میآید؛ چرا در سیرک انتخاباتی یک سیستم تمامیّتخواه و مستبد نباید شرکت کرد:
تمامیّتخواهی و استبداد، نظامهای حکومتیای هستند که شخص یا گروهی محدود، بدون شفافیت، و بدون مشارکت مردم، قدرت سیاسی و اقتصادی را در دست میگیرند. شرکت در "انتخابات" یک سیستم تمامیّتخواه یا استبدادی، امکانات بسیار کمی را برای انتخاب نمایندههای واقعی مردم فراهم میکند. در زیر دلایلی که شرکت در "انتخابات" در چنین سیستمهایی را باید تحریم کرد آورده میشود.
نقض حقوق اساسی
در سیستمهای تمامیتخواه و مستبد، حقوق مدنی و سیاسی شهروندان محدود شده و حتی نادیده گرفته میشوند. شفافیت، حق آزادی بیان، و حق انتخاب به طور معمول با محدودیتهایی جدّی همراه است. در چنین شرایطی، "انتخابات" نمایانگر اراده و نظرات واقعی مردم نبوده، بلکه ابزاری برای نمایش قدرت و حفظ نظم حاکم است.
نبود برابری و دادگری
در نظامهای تمامیتخواه و مستبد، "انتخابات" اغلب تحت تأثیر ترتیبات نظامی یا شخصیتهای بالارتبه قرار دارند. این باعث فقدان برابری سیاسی در شرایط شرکت در "انتخابات" میشود و مردم به عنوان یک جامعه، با حقوق برابر در انتخابات شرکت نمیکنند و نمایندگان دستچین شده حکومتی، اصولاً مردم را نمایندگی نکرده و حافظ منافع ملت نیستند.
تزویر و تقلب
در نظام های تمامیتخواه و مستبد، تزویر و تقلب در انتخابات بسیار شایع است. نظامهایی که به شدت کنترل شهروندان را در اختیار دارند، اغلب از این روشها برای حفظ قدرت و جلب حمایت بخش مرکزی قدرت استفاده میکنند. شهروندان در این حالت نمیتوانند با اطمینان در هیچگونه انتخاباتی شرکت کنند؛ چرا که نتیجه "انتخابات" از پیش تعیین گشته.
حال با توجه به تعاریف بالا خیلی سخت نیست که چرا نظام جمهوری جهل و جنون حاکم بر ایران این همه هزینه برای تبلیغات رسانهای انجام میدهد.
ما ملت ایران یک بار دیگر باید اتحاد و عزم خودمان را برای زدودن همین اندک مشروعیت این رژیم سفاک حاکم بر ایران، و با تحریم تمام مراسم و سیرک انتصاباتِ پیش رو، به جامعه جهانی نشان دهیم که این رژیم، نماینده واقعی ملت بزرگ ایران نیست.
و همانگونه که اعلیحضرت سیروس رضا شاه دوم پهلوی سوم فرمودند میبایست تکرار کرد:
من رای نمیدهم!
جاوید شاه
پاینده ایران و ایرانی
© 2023. All Rights Reserved.