از «کارتا» تا «چرت»: حملات تازه به مشروطیت
نویسنده: استاد امیر طاهری
2023-12-23
نویسنده پرسش بالا در یک زمینه حق دارد: در قانون اساسی پادشاهی مشروطه «همهپرسی» دیده نمیشود. همهپرسی اصطلاحی است که در سالهای اخیر گاه بهجای «رفراندوم» که یک مفهوم وارداتی است بهکار میرود. آنچه نویسنده چالشگر فراموش میکند این است که در تمامی اصول ذکرشده آنچه مطرح است «تعطیلناپذیر» بودن است نه «تغییرناپذیر» بودن. مشروطیت یک واقعیت ارگانیک، زنده، پویا و درنتیجه تغییرپذیر است – نه یک فرایند جزمی و غیرقابلتحول و تغییر که حتی قابل تفسیر هم نیست. در مشروطه تنها اصل غیرقابل تغییر حاکمیت ملی است. ملت ایران با اعمال این حق حاکمیت میتواند تغییرات لازم را در همه زمینهها شکل دهد.
با خودداری احمدشاه قاجار از ادامه پادشاهی، مشروطه ناچار شد برای جلوگیری از تعطیل یکی از نهادهای مهم خود چارهایی بجوید. راهحل موقت این بود که مجلس شورای ملی، بهعنوان مجری حاکمیت ملی، وظایف پادشاه را بهطور موقت به رئیسالوزراء با اعطای لقب «والاحضرت» تفویض کند و یافتن راهحلی پایا را به مجلس مؤسسان واگذارد. بهعبارتدیگر، این بهخودیخود تغییری مهم در قانون اساسی بود.
در مجلس مؤسسان که پسازآن انتخاب شد گزینه جمهوری بهجای پادشاهی مطرح گردید و بحثهای فراوانی برانگیخت. اکثریت نمایندگانی که در بحث شرکت کردند در رد جمهوریت و ضرورت حفظ نظام پادشاهی سخن گفتند. شخص رئیسالوزراء که اکنون با لقب «والاحضرت» درواقع نیابت پادشاهی را به عهده داشت آشکارا گزینه جمهوری را ترجیح میداد، اما در تفویض پادشاهی به رضاخان پهلوی، تنها چهار نماینده رای مخالف دادند- چهار نمایندهایی که پرشورترین مخالفان گزینه جمهوری بودند. بهعبارتدیگر، مخالفت آنان با شخص رضاخان بود نه با نهاد پادشاهی.
در هفت دهه پسازآن، پادشاهی مشروطه شاهد تغییرات فراوان در روش اداره کشور بوده است- تغییراتی که با تحولات درونی و بیرونی، پیدایش چالشها و فرصتهای تازه در چهارچوب فرهنگ ملی و با توجه به نیازهای واقعی کشور شکل گرفتند. بیش از ۳۰۰ گروه و حزب سیاسی که در نهضت مشروطه شرکت داشتند بهتدریج، در چهارچوب وحدت در کثرت، در شکل دادن به آن تغییرات یا مخالفت با آن سهیم شدند.
آنچه تجربه مشروطه به ما آموخته است، این است که پادشاهی مشروطه یک مرام یا مسلک یا ایدئولوژی نیست، بلکه یک شیوه حفظ، حراست و اداره کشور در چهارچوب قوانین منبعث از حاکمیت ملی است.
بدینسان، پادشاهی مشروطه پذیرای همه گزینههاست، زیرا هر چه گزینهها بیشتر باشد، دامنه انتخاب ما گستردهتر خواهد بود.
مخالفان پادشاهی مشروطه تاکنون نتوانسته یا نخواستهاند در مخالفت با آن از حد شعار، کلیگویی و گاه حمله به پادشاهان پهلوی فراتر بروند.
صلاح کار در این است که آنان از این مراحل بگذرند و اگر گزینه بهتری دارند آن را با دیدی خیرخواهانه، لحنی آرام و با اتکا به عقل نه احساسات خام عرضه کنند. در حال حاضر، به نظر میرسد که ما جمهوریخواه به معنای واقعی نداریم. آنچه داریم دشمنان محمدرضاشاه پهلوی است و پیش از آنان دشمنان رضاشاه پهلوی. اما این دشمنی نباید سبب شود که خیر و صلاح ملت را از یاد ببریم- ایران را از یاد ببریم.
در شاهنامه در یک جا بین کیکاووس و رستم اختلاف میافتد، زیرا پهلوان ایرانی از بعضی کارهای شاهنشاه دلگیر است. رستم با قهر و عتاب به زابلستان برمیگردد، با این تصور که دیگر در راه ایران نخواهد جنگید. دیگر پهلوانان ایران به دیدار او میروند با این پیام که قهر تو از شاه نباید به معنای قهر تو از ایران باشد.
امروز نیز وظیفه ایرانیان این است در هر کاری که میکنند و هر سخنی که میگویند یک اصل مهم را از یاد نبرند، خیر و صلاح ایران در کجاست؟
برگرفته شده از :