بیانیه شماره 15
19 آذر 2582 شاهنشاهی
مغلطه جمهوری مشروطه

 

خانه مشروطه ایران، با هدف دستیابی به آرمان‌های عدالت‌خواهانه‌ای که سنگ بنای آن را پیشینیان ما در جنبش مشروطه رقم زدند برپا شده است؛ جنبشی که ایران را طی فرآیند خود از یک نظام سلطنتی مطلقه، به یک سامانۀ نوین پادشاهیِ مشروطه ارتقاء داد.

این سامانۀ نوین پادشاهی که با ارادۀ ملت و از طریق مجلس شورای ملی، برخاسته از انقلاب مشروطه، و با کنار گذاشتن سلسله قاجار، با فرآیندی قانونی رضا شاه بزرگ را بر تخت پادشاهی نشانده و آغاز سلسله پهلوی را رقم زد، و سپس با پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی آریامهر، ایران را به سوی دروازه‌های تمدن نوین راهی ساخت، با توسل به بدخواهان خارجی ایران و نیروهای اهریمنی انیرانی در داخل، در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ مورد یورش قرار گرفت. برآیند حاصل از این یورش، حاکمیت اهریمنی و نکبت‌بار یک نظام جمهوری بر ایران اهورایی ما بود.

در طول حاکمیت ننگین و نکبت‌بار خود، این جمهوری اهریمنی همواره تلاش داشته تا ارزش‌های ملی ایرانیان را نابود کرده و از میان بردارد. نهاد پادشاهی نیز به مثابه والاترین میراث تاریخی در میان این ارزش‌ها، از حملات حاکمان اشغالگر و پادوهای رنگارنگ آن برحذر نبوده.

همانطور که نوروز، مهرگان، سده، یلدا و دیگر نمادهای باستانی و سنتی ایرانی، بافت ساختار تاریخی و فرهنگی ایران را تشکیل می‌دهند، سامانۀ پادشاهی نیز به مثابه گهوارۀ این سنت‌ها، شاهرگ اصلی این ساختار بوده و ایرانِ بدون پادشاهی، یعنی تُهی بودن این مرز و بوم از محتوای گرانبهای تاریخی و هویّتی آن.

آنهایی که شناختی از این تاریخ و هویّت ندارند، خواهان سامانه‌ای بجز پادشاهی در فردای ایران هستند؛ فردایی که از میان برداشته شدن این نظام جمهوری نکبت‌بار در چشم‌انداز نزدیک آن قرار دارد. آنها یک نظام "جمهوری" دیگری را برای ایران تجویز می‌کنند، بدون آنکه به ملت ایران توضیح بدهند بر اساس کدام پیشینه یا زمینه. از چه نوع "جمهوری"؟ "جمهوری خلقی"؛ "جمهوری دمکراتیک"؛ "جمهوری فدرال"؛ "جمهوری ریاستی"؛ "جمهوری پارلمانی"؛ "جمهوری ...". با کدامین رهبری؟ با کدامین نهاد پیوند میان ملت و دولت؟       

خانه مشروطه ایران، همانطور که در مرامنامۀ خود بر آن تاًکید داشته، بی‌پرده و شفاف اعلام داشته که اهداف راهبردی خود را بر مبنای بازگشت پادشاهی مشروطه به ایران و به منظور بازگرداندن پادشاه قانونی این مرز و بوم، یعنی رضاشاه دوم، به تخت طاووس پادشاهی استوار ساخته.  

سنّت جنبش مشروطه و مشروطه‌خواهی بر بستری فراگیر و با شرکت بیش از ۱۰۰ سازمان و گروه سیاسی با نحله‌های متفاوت فکری در درون آن شکل گرفت. از اینروی، خانه مشروطه ایران با آن دسته از ایرانیانی که به روح مشروطه و مشروطه‌خواهی باور داشته و برای پاسداری از تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران، پرچم سه‌رنگ شیروخورشید نشان، و پادشاهی رضاشاه دوم، تا تشکیل مجلس مؤسسان باور دارند، دست همکاری و همیاری دراز می‌کند.  

ما شاهد آن بوده‌ایم که با همه‌گیر شدن مشروطه‌خواهی و پادشاهی‌خواهی روزافزون ایرانیان در سال‌های اخیر، نسل جوان ایرانی شناخت هرچه بیشتری از پدیده‌های زهرآگینی همچون "جنبش جنگل"، "جمهوری مهاباد" و "جمهوری آذربایجان"، با رهبرانی متکی به بیگانگان مانند میرزا کوچک خان جنگلی،  قاضی محمد، و سیّد جعفر پیشه‌وری که برای تجزیه و تکه‌تکه کردن ایران و تشکیل جمهوری‌های موهومی خود داشتند را پیدا کرده است. محمد مصدق، رهبر "جبهه ملّی"، که تلاش برای برهم زدن سامانۀ پادشاهی و برقراری نوعی از یک جمهوری مبهم در ایران را داشت نیز با عزم ملی خنثی شد. اما در آخر، با یاری بیگانگان و مطرح ساختن مرتجعی مذهبی، به نام روح‌الله خمینی در سپهر سیاسی ایران، بیگانگان و عواملش توانستند تا پیشرفت ایران و ایرانی را در نیمه راه متوقف سازند.

واقعیت آنست که در میان برخی از "روشنفکران" ایرانی، جمهوری‌خواهی مترادف است با مخالفت بیمارگونه با رضاشاه بزرگ و محمد رضا شاه فقید؛ چرا که اصولاً هیچیک از آنها هیچگونه نظریۀ منسجم با هسته‌ای هنجارگرا در مورد سامانه "جمهوری" که دارای محور مشترکی باشد را ارائه نداده‌اند. آنها طیف گسترده‌ای از طرفداران دیکتاتوری پرولتاریا تا جمهوری‌خواهان تجزیه‌طلب، و به تازگی، جمهوری‌خواه ایران‌گرا و مشروطه‌خواه تا چپ ایران‌گرا را تشکیل می‌دهند که حتا در میان نحله‌های فکری خود نیز دچار آشفته‌فکری و انشقاق بوده و دائم دچار انشعابات حزبی و سازمانی در درون خود می‌شوند. جمهوری‌خواه ملّی‌گرا، یک سراب واهی و دروغین است؛ کافی است تا نگاهی به تاریخچۀ آنها از دوران میرزا کوچک خان تا به امروز انداخته شود تا حقایق در قبال این نحله فکری روشن گردد.            

ملت ایران با پشت سر گذاشتن ۴۵ سال حاکمیت مبتنی بر جمهوری در ایران، به خوبی دریافته که تجربه‌ سهمگین بهمن ۱۳۵۷ را می‌بایست با مردود شمردن هر سامانۀ حکومتی دیگری بجز پادشاهی مشروطه در افق آینده دید. تنها با بازگشت پادشاه قانونی ایران، یعنی رضاشاه دوم به جایگاه قانونی خود؛ یعنی تخت پادشاهی، ایران و ایرانی قادر خواهد بود تا یکبار دیگر به مسیر درخشان تاریخی خود برای برقراری استقلال ملّی، رفاه، آزادی و آینده‌ای سعادتمند برگردد.

پاینده ایران، جاوید شاه

خانه مشروطه ایران

خانه مشروطه ایران