بیانیه شماره 16
24 آذر 2582 شاهنشاهی
مصاحبۀ اخیر اعلیحضرت رضاشاه دوم با پاتریک بِت ـ دیوید

اعلیحضرت رضا شاه دوم، وارث قانونی تاج و تخت پادشاهی ایران، مصاحبۀ جامع و بلندمدتی را با دعوت پاتریک بِت‌ـ دیوید، کارآفرینِ ایرانی‌ـ‌‌‌‌‌‌ آمریکایی، انجام دادند که در روز شنبه ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳ از شبکۀ اجتماعی "یوتیوب" و دیگر شبکه‌های مجازی پخش شد.

پیش از هر چیز، خانه مشروطه ایران بایسته می‌داند تا کمال سپاسگزاری و قدردانی خود را از اعلیحضرت رضاشاه دوم، و آقای پاتریک بِت‌ـ‌ دیوید بابت این مصاحبۀ پُرارزش ابراز داشته باشد.

در طول این مصاحبه که به مدت سه ساعت به طول انجامید، اعلیحضرت رضا شاه دوم به فرازهایی از خاطرات خود از دوران کودکی و نوجوانی در ایران پرداختند؛ خاطراتی که از حضور فعال و غیر رسمی ایشان در میان اقشار گوناگون، مانند ورزشکاران و دیگر اقشار و اصناف اجتماعی حکایت داشت.

ایشان در رابطه با دگرگون شدن حاکمیت سیاسی در ایران در سال ۱۳۵۷ که منجر به پیروزی ارتجاع سرخ و سیاه بر سامانۀ پادشاهی شد نیز پرداخته و به رویکرد سازشکارانۀ کشورهای غربی به حاکمان تازه به قدرت رسیده و اتخاذ سیاست‌های غلط رهبران جهان آزاد مبتنی بر "امید بر تغییر رفتار رژیم" به دفعات اشاره کردند. در همین رابطه، اعلیحضرت رضاشاه دوم، یکبار دیگر خطاب به دولت‌های جهان آزاد فرمودند که تنها سیاستِ درست و اصولی در قبال رژیمی که از یکسو مردم ایران را در درون‌مرز به گروگان گرفته و هر نوع اعتراض مردمی در قبال اوضاع اسفبار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را با حداکثر خشونت سرکوب کرده و هزاران ایرانی آزادیخواه را به چوبۀ دار سپرده، و از سوی دیگر در برون‌مرز، با حمایت از نیروهای نیابتی و وحشت‌آفرینِ خود خواهان صدور انقلاب اسلامی به دیگر کشورهای منطقه و جهان شده و به بحران آفرینیِ مداوم در منطقه و دیگر کشورهای جهان دامن می‌زند انتقاد کردند.

ایشان یک بار دیگر حمایت حداکثری از ملت ایران و اِعمال فشارهای حداکثری بر حاکمان مذهبی را که می‌تواند از سوی جهان آزاد اتخاذ شده و به دستیابی به یک پیامد بُرد ـ بُرد بیانجامد، تنها سیاست درست شمرده و بر آن تاًکید داشتند. اعلیحضرت هرگونه دخالت نظامی در ایران از سوی نیروهای نظامی غربی را اکیداً مردود شناخته و متذکر شدند که کم‌هزینه‌ترین راهکار برای برقراری صلح و ثبات در منطقه و جهان پرآشوب کنونی، همانا حمایت حداکثری از ملت ایران که خواهان تغییر رژیم حاکم هستند می‌باشد.

در فراز دیگری در طول این مصاحبه، اعلیحضرت به نقش سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ساواک، در خنثی‌سازی حرکات گروه‌های چریکی و مسلح، و بازداشت خرابکاران ضد حکومتیِ داخلی اشاره کردند. گروه‌هایی که هیچگاه از نقطه نظر سیاسی، حتا یک خط در قبال هیچیک از سیاست‌هایی که آنها خود را ملزم به مخالفت با آنان می‌دیدند ارائه نکردند؛ و اگر هم کردند، با توسل به دروغ و عوامفریبی بود. گزافه‌گویی‌هایی که برای نمونه، در مورد شمار اغراق‌آمیز زندانیان سیاسی در ایران دامن زده می‌شد.

تمام کشورهای دنیا، شامل کشورهای پیشرفته و دارای نظم دمکراتیک، نهادها و سازمان‌های امنیتیِ خود را به منظور حفظ امنیت داخلی و خارجی دارند. نیک می‌دانیم که اولین سوء‌قصد ناموفق به جان محمد رضا شاه پهلوی آریامهر در روز ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۷ در محوطه دانشگاه تهران توسط فردی به نام ناصر فخرآرایی که توسط حزب توده ایران موظف به انجام این کار شده بود صورت گرفت. شایان توجه آنکه در آن زمان، حزب توده ایران پروانۀ فعالیت سیاسی قانونی در ایران را داشت. ساواک در سال ۱۳۳۵ یعنی ۸ سال پس از اولین سوءقصد به جان پادشاه ایران تاسیس شد.

کدام مملکتی در جهان برای پدافند از جان رهبران و رجال سیاسی و حفظ ایمنی شهروندان خود در مقابل اعمال جنایتکارانه در برابر دشمنان داخلی و خارجی تمهیدات لازم و مناسب برای پدافند از اجتماع و رهبران سیاسی خود را به کار نمی‌گیرد؟

رضاشاه دوم در طی این مصاحبه خاطرنشان ساختند که زندانیان سیاسی در دوران پادشاهی محمد رضا شاه پهلوی چه کسانی بودند. خامنه‌ای‌ها، رفسنجانی‌ها و مجموعه‌ای از پیروان تشکل‌هایی همچون گروه فدائیان اسلام و مارکسیست‌های مسلح؛ تاریک‌اندیشان مذهبی و مارکسیست‌های مسلحی که حاضر بودند در مسیر فرار از نیروهای امنیتی، حتا به کودکان نیز تیراندازی کرده و به زندگیِ مردم عادی و نگهبانان پاسگاه‌های نظامی برای دستیابی به اهداف ضد‌ملّی و شوم خود پایان دهند.

در بخش پایانی این مصاحبه، رضا شاه دوم در پاسخ به این پرسش که آیا خواهان به دست گرفتن رهبری ملت ایران به عنوان پادشاه هستند، تفکر و منش یک پادشاه مشروطۀ منتخب توسط ملت ایران را به روشنی نمایان می‌کنند. اعلیحضرت در پاسخ تأکید می‌کنند که در فرآیند به زیر کشیده شدن نظام جمهوری اسلامی، و تا زمان رسیدن به شرایطی که ملت ایران تصمیم به انتخاب نوع حکومت در ایران را بگیرد، با مخالفان واقعی رژیم و نیروهایی که بخشی از راه حل را تشکیل می‌دهند همگام خواهند بود.

ایشان متذکر می‌شوند که فکر می‌کنند بسیاری به ایشان اعتماد داشته که در دوران انتقالی پیش و پس از پایین کشیده شدن نظام حاکم کنونی, می‌توانند روی ایشان حساب کنند. اما در عین حال به این نکتۀ کلیدی و ظریف نیز اشاره می‌کنند که این اعتماد از سوی ملت به این معنی نیست که تا پیش از دریافت پیام مبنی بر ارادۀ رسمی از سوی ملت در یک همه‌پرسی، ایشان می‌بایست تاج و تخت پادشاهی را متعلق به خود بدانند.

منش مشروطه‌خواهی و بافت فکری عمیقاً دمکراتیک رضا شاه دوم در اینجا به روشنی نمایان میشود؛ چرا که ایشان یک رهبر و یا پادشاه خودخوانده نیستند. ایشان در طول ۴۴ سال گذشته به روشنی نشان داده‌اند که خود بزرگ‌بینی یا خوی خودمحوری به هیچ شکل یا گونه‌ای در ایشان وجود ندارد.

رضا شاه دوم، همانطور که در قانون اساسی مشروطه آمده، عمیقاً بر این باور است که: " قدرت از سوی ملت می‌آید (اصل بیست و ششم متمم قانون اساسی: قوای مملکت ناشی از ملت است. طریقه استعمال آن قوا را قانون اساسی معین می‌نماید)." اصل ۳۵ قانون اساسی مشروطه تأکید دارد: "سلطنت ودیعه‌ایست که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص پادشاه مفوض شده". رضاشاه دوم، در بازۀ زمانی حاضر, هنوز این اراده ملّی از سوی ملت را که مقام پادشاهی را به ایشان واگذار کرده باشد را دریافت نکرده است. ایشان چگونه می‌تواند بدون دریافت چنین حکمی از سوی ملت ادعای داشتن مقام شخص اول مملکت را داشته باشد؟

آیا دارا بودن چنین چهارچوب فکری‌ای ایشان را در مقام برخوردار بودن از یک تفکر و منش والای مردم‌سالاری قرار نمی‌دهد؟‌

برای نمونه، رضا شاه دوم، تنها به خطوط مندرج شده در قانون اساسی مبنی بر برخوردار بودن شهروندان از حقوق مساوی اکتفا نمی‌کند! چرا که متذکر میشوند که آنچه در قانون اساسی نوشته می‌شود، می‌بایست با آگاهی ملت از حقوق خود منطبق باشد. ایشان خواهان دمکراسی بر پایۀ آگاهی مردم از آنچه که انتخاب می‌کنند است. حق تجمعات، اعتصابات و اعتراضاتِ بدون خشونت در قانون اساسی جمهوری اسلامی آورده شده، اما هزاران تن از معترضان به اوضاع اسفناک اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی طی بیش از ۴۴ سال توسط رژیم سرکوب و به جوخه‌های اعدام سپرده شده، و این رژیم همچنان با سکوتِ بخش بزرگی از اجتماع هنوز در قدرت باقی مانده است.

این واقعیت، نشان از آن دارد که اکثریت قابل توجهی از ملت ایران هنوز به حقوق انسانی و شهروندی خود واقف نیستند. رضاشاه دوم خواهان دریافت حکم پادشاهی از سوی ملت، بر پایۀ آگاهی آنان از انتخابی که می‌کنند است. اما در عین حال، این وظیفۀ ایشان نیست تا این آگاهی را به تنهایی در میان مردم ترویج کند.

این وظیفه بر عهدۀ نخبگان، روشنفکران و نهادهای اجتماعی و مردمیِ میهن‌پرست است تا با ارائۀ روشنگری‌ها و تاباندن نور بر تاریکی، به رسالت تاریخی خود عمل کرده و راهگشای آینده‌ای سعادتمند و روشن برای ملت خود باشند. رضاشاه دوم، به راستی باورمند به سخنان پدر تاجدار خود خطاب به ملت ایران است:

" قدرت من، فقط ناشی از قدرت شما است و قدرت شما، قدرت یکپارچگی ملت ایران است."

 

پاینده ایران

جاویدشاه

 
خانه مشروطه ایران