عالیجنابان، میهمانان ارجمند و سرشناس، خانمها و آقایان، نیمروز به خیر.
مایل هستم تا برای شروع، از دکتر اَدِلسون، آقای کار، و همراهان آنان برای فراهم آوردن این کنفرانس با اهمیت در چنین برهه زمان پُراهمیتی سپاسگزاری کنم.
امروز ما بر لبه پرتگاه تاریخ قرار داریم، نه تنها برای ملتها و مردمان خود، بلکه برای تمدن بشری. ما در میان دو واقعهای که سالگرد وقوع آنها دو هفته با یکدیگر فاصله داشته و به وضوح نمایانگر آنچه که در مخاطره است، قرار داریم: چند روز از دومین سالگرد قتل مهسا امینی و کشتار صدها معترض ایرانی سپری شده، و چند روز مانده به نخستین سالگرد هفتم اکتبر و قتل عام صدها شهروند اسرائیلی. این جنایات، این نقض کرامت انسانی و این توهینها به مقام انسانی، صدها مایل دورتر از یکدیگر رخ دادند. قربانیان این دو واقعه، از ملل گوناگون، ادیان متفاوت و گویشهای متنوع بودند. مردان متفاوتی، ماشه سلاحهای خود را کشیدند، چماقها را به کار گرفتند و چاقوها را در بدنها فرو بردند. اما عامل و بانی هریک از این جنایات، جمهوری اسلامی و شخصی است که در رأس خونریزیهای آن قرار دارد: آیتالله علی خامنهای.
این دو سالگرد دردناک که یکی را پشت سر گذاشته و دیگری تا چند روز آینده فرا خواهد رسید، رویدادهای بیسابقهای نیستند.
در دهه ۱۹۸۰، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن، اسحاق ساسون، رهبر یهودیان لبنان را کشتند، سفارت آمریکا و پادگان تفنگداران دریایی در بیروت را بمباران کردند و افسران نظامی و سیاستمداران ایران را به طور جمعی اعدام، و رهبران یهودی ایران مانند حبیب القانیان را تیرباران کردند.
در دهه ۱۹۹۰، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن، آمیا، مرکز یهودیان در بوینسآیرس را بمبگذاری کرده که منجر به کشته شدن دهها شهروند غیرنظامی شد، برجهای خُبار در عربستان سعودی را منفجر کردند، نخستوزیر پیشین ایران، شاپور بختیار را ترور کردند و دهها نویسنده مخالف را در طول قتلهای زنجیرهای در داخل و خارج از ایران به قتل رساندند.
در طول دهه اول هزاره جدید، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن، موشکهای خود را بر سر اسرائیل فرود آوردند، کارزار جهانی انکار هولوکاست را به راه انداختند، سربازان آمریکایی را کشتند و مبارزان آزادی ایرانی مانند ندا آقاسلطان در جنبش سبز را گلولهباران کردند.
در طول دهه ۲۰۱۰، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن قصد داشتند سفارتخانههای اسرائیل در گرجستان، هند و تایلند را بمبگذاری کنند، آنها اعلام کردند که قصد ترور رئیسجمهور دونالد ترامپ را دارند و بیش از ۱۵۰۰ معترض صلحجو که برای آزادی ایران مبارزه میکردند را قتلعام کردند.
تا به امروز، جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن در حال موشکباران کردن شهروندان اسرائیلی و سربازان آمریکایی بوده و گلولههای ساچمهای به چشم معترضان ایرانی شلیک میکنند. آنها پارکهای بازی اسرائیلی را بمبگذاری کرده، ذهن دانشجویان آمریکایی را مسموم، و مدارس ایرانی را با گازهای سمّی آلوده میکنند. آنها عبادتگاههای شما را هدف قرار داده و کلیساهای مخفی و خانگی ما را مورد حمله و هجوم خود قرار میدهند.
با این وجود و در چنین وضعیتی، ما شاهد همبستگیِ چشمگیری بین مردم ایران، آمریکا و اسرائیل بودهایم. در راهپیماییهای پس از ۷ اکتبر که در شهرهای سراسر جهان شاهد آنها بودهایم، پرچمهای آمریکا، ستاره داوود و شیر و خورشید، یعنی پرچم باستانی و ابدی ایران، با افتخار در کنار یکدیگر به درخشش و اهتزاز درآمدند.
مردم ایران همبستگی خود را با اسرائیلیها و آمریکاییها نشان میدهند؛ چرا که پیش از آن که جمهوری اسلامی به سراغ شما بیاید، به سراغ ما آمده بود. ما تجربهای مشترک داریم. ما با مبارزه شما آشنا هستیم.
دوستان گرامی، شما در اسرائیل تحت محاصره هستید. از جنوب، از شمال، از شرق و با به راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی در دنیای غرب نیز به شما حمله میشود. تمامی اینها توسط جمهوری اسلامی هماهنگ، حمایت و هدایت میشود.
واکنش به هر یک از این تهدیدات بهطور مستقل، با شیوه تهدیدات جداگانه، شما را در حالت آسیبپذیری دائمی نگه خواهد داشت. صرفاً جنگیدن با حماس یا حزبالله، امنیت را برای اسرائیل یا آمریکا به ارمغان نخواهد آورد. شما فقط واکنش نشان خواهید داد و مردم شما هرگز به آرامش نخواهند رسید. زمانِ صرفاً واکنش نشان دادن به این مرتجعان باید به پایان برسد.
ایرانیان نیز سعی کردند با این رژیم مقابله کنند. آنها تلاش کردند آن را اصلاح کنند. اما در زمان همین "اصلاحطلبان" بود که وحشیانهترین کشتارهای جمعی علیه هموطنان من رخ داد. پس وقتی ما به شما میگوییم هیچ توافقی نمیتواند با چنین رژیمی به ثمر برسد و هیچ سازشی با نیروهای نیابتی آن امکانپذیر نیست، به ما اعتماد و ما را باور کنید.
وقتی ما به شما میگوییم رژیمی که تروریستهای حزبالله را وارد ایران میکند تا شهروندان خود را با دستان آنان به کشتن بدهد، پس هرگز جهاد خود علیه شما را رها نخواهد کرد، به ما اعتماد و ما را باور کنید. یهودستیزیِ رو به گسترش، به تنهایی در حال گرفتن جانهای بسیاری است. اما قرن بیستم به ما نشان داد، وقتی که این ایدئولوژی نفرتانگیز با پشتوانه رژیمی که میخواهد آن را از طریق خشونت به اجرا بگذارد همراه باشد، بسیار خطرناکتر است.
پس زمان آن رسیده که بگوییم دیگر بس است. زمان آن رسیده که خط قرمز را مشخص کنیم. شوربختانه، آن خط قرمز با ریختن خون غیرنظامیان بیگناه ترسیم شد ـ نیکاهای ما و شانیهای شما، پویاهای ما و هِرشهای شما.
تنها راه گرامیداشت فداکاریهای آنها، و جلوگیری از قربانیان بیگناه بیشتر و به ارمغان آوردن صلح برای اسرائیل، آمریکا، جهان عرب و هموطنانم در ایران، آن خواهد بود که یک بار و برای همیشه جمهوری اسلامی را به زبالهدان تاریخ بفرستیم.
اما چگونه؟
دوستان گرامی، در طول سال گذشته و تا به امروز، ایرانیان و اسرائیلیها با همبستگی در کنار یکدیگر قرار داشتهاند . اما همبستگی ما دیگر به تنهایی کافی نیست. اکنون زمان آن رسیده که افزون بر ایستادن در کنار یکدیگر، دست در دست یکدیگر گذاشته و همازور عمل کنیم. در حالی که ما با هم بر لبه این پرتگاه در کنار یکدیگر ایستادهایم، پرسشی که امروز از شما دارم ساده است. آیا آمادهاید تا افزون بر ایستادن در کنار یکدیگر عملی را نیز انجام دهیم ـ با هم و دست در دست یکدیگر وارد عمل شویم؟
مردم ایران موضع خود را به روشنی اعلام کردهاند. آنها هر روز با این رژیم در حال مبارزه بوده و این کار را بدون هیچ حمایتی از دنیای بیرون انجام میدهند. آنها مرا با پیامی به اینجا فرستادهاند: آنها نه تنها برای آزادی خود میجنگند، بلکه برای رهایی خاورمیانه و جهان از بلای این رژیم اهریمنی مبارزه میکنند.
در حالی که آنها این مبارزه را برای همه ما علیه جمهوری اسلامی ادامه میدهند، نباید در این نبرد تنها گذاشته شوند. مردم ایران شریک شما هستند، نه مهرههایی برای فداشدن. مردم من، مهرههایی برای فداشدن نیستند.
آنچه در این شراکت نیاز داریم، فراتر از گرفتن عکسهای یادگاری، برگزاری راهپیماییها و پُستهای شبکههای اجتماعی است. آنچه نیاز داریم، یک کارزار مشترک و هماهنگ است. ما باید یک بار دیگر فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی را بازگردانیم. باید حمایت حداکثری از مردم ایران را در عمل ارائه دهیم. و باید شرایطی را فراهم کنیم تا ریزشهای حداکثری در رژیم به وقوع بپیوندد تا بتوانیم به طور مسالمتآمیز گذر از این دیکتاتوری جنایتکار به دموکراسی سکولار، که مردم ایران برای احقاق آن میجنگند را رقم بزنیم.
این نیاز به رهبری در ایالات متحده و اسرائیل، و یک شریک ایرانی دارد. خانمها و آقایان، حضور من در اینجا برای ارائه شراکت ما با شما است و من دست شراکت در صلح را به سوی شما دراز میکنم.
با توسل به اهرم این شراکت و عملکرد هماهنگ است که ما میتوانیم آزادی مردم ایران، امنیت اسرائیل، ایالات متحده و جهان عرب را به دست آورده و فرصتی واقعی برای آیندهای روشن برای فلسطینیان را به ارمغان آوریم.
اگر عمل نکنیم و جمهوری اسلامی کماکان در قدرت باقی بماند، هیچیک از اینها امکانپذیر نخواهد بود. اما اگر با هم وارد عمل شویم، خواهیم توانست رفاه و کرامت برای مردمان خود و ثبات و امنیت برای جهان را فراهم کرده و گسترش توافق ابراهیم به توافق کوروش را عملی کنیم.
در حالی که بر پرتگاه تاریخ ایستادهایم، معیار ارزشها و بینش ما یکی هستند. اما زمان آن فرا رسیده تا دست به عمل مشترک بزنیم.
و هنگامی که شیر و خورشید یک بار دیگر به پا خاسته و برمیخیزد، جهان شاهد طلوعی تازه از صلح و دوستی خواهد بود.
سپاسگزارم.