استوارت گاتلیب استاد سیاست خارجی آمریکا و امنیت بینالملل دانشگاه کلمبیا در مقالهای با عنوان «جو بایدن و سیاست مماشات» که ۳۰ دسامبر (نهم دیماه) در پایگاه خبری «هیل» وابسته به کنگره آمریکا منتشر شد گفته بایدن کسی است که سابقه طولانی در اتخاذ رویکرد مماشاتمحور دارد و همین باعث شکست در سیاست خارجی آمریکا شده است.
در مقدمه این مقاله آمده، از وقتی جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا شد، ایالات متحده یکی پس از دیگری در سیاست خارجی شکست خورده است؛ از خروج تحقیرآمیز آمریکا از افغانستان در اوت ۲۰۲۱ و حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ گرفته تا ژانویه ۲۰۲۳ وقتی بالنهای جاسوسی چین بر فراز آمریکا دیده شدند. در تلاشهای نافرجام دولت بایدن میبایست ناکامی در مهار جمهوری اسلامی را هم به این موارد اضافه نمود؛ در نهایت رژیم تهران به آغاز انفجار خشونتهای کنونی در سراسر خاورمیانه کمک کرد. به نظر میرسد هیچ گوشهای از جهان در امان نمانده است.
بسیاری از کارشناسان که از سوابق سیاست خارجی بایدن در این مدت دفاع کردهاند (یا آن را توجیه کردهاند) ادعا میکنند بایدن با چندین دهه تجربه یک «نخبه در سیاست خارجی» است و «وارث» مسائلی شده که اکنون با آنها روبروست. در چالشهای جهانی، اگر منصف باشیم، نمونههایی وجود دارد که بایدن به عنوان فرمانده کل قاطعانه عمل کرد، مانند تشکیل ائتلافهای جدید علیه چین در اقیانوس آرام و تعهد به تقویت تولید چیپهای هوشمند در نیروهای مسلح آمریکا.
با این حال، هر ارزیابی شفاف از عملکرد بایدن در سیاست خارجی- گذشته و حال- یک موضوع ثابت را نشان میدهد که قطعاً به توضیح وضعیت وخیم امور جهانی در دوران ریاست جمهوری او کمک میکند: تعهد غیرمعمول او به انتخاب ضعیفترین یا کمبرخوردترین مسیر.
استوارت گاتلیب در ادامه مینویسد، برای کسانی که معتقد به اهمیت قدرت سخت در بازدارندگی دشمنان و حفظ ثبات جهانی هستند، این ارتباط آشکار و آموزنده خواهد بود. اما در شرایطی که تهدیدات در بخشهای کلیدی جهان- اروپای شرقی، خاورمیانه، تنگه تایوان- به اوج خود رسیده، ضروریست که دولت بایدن به سرعت برای احیای مجدد قدرت نظامی ایالات متحده اقدام کند. یک شروع خوب، اقدام قاطعانه علیه نیروهای نیابتی رژیم ایران است که به تأسیسات ایالات متحده و کشتیرانی جهانی در داخل و اطراف خلیج فارس حمله میکنند.
متأسفانه بایدن اگر بخواهد متحدانش را راضی نگهدارد و مخالفانش را متقاعد کند که استفاده از نیروی نظامی برای او جنبه تجارت دارد، کار سختی در پیش خواهد داشت: او سابقه طولانی در اتخاذ رویکرد نرمتر و مماشاتمحور دارد. در دهه ۱۹۸۰ به عنوان عضوی از کمیته روابط خارجی سنا، با تقویت دفاعی رونالد ریگان در برابر اتحاد جماهیر شوروی مخالفت کرده و آن را بسیار تهدیدکننده میدانست. او در سال ۱۹۹۱ با جنگ خلیج فارس مخالفت کرد و از تاکتیک نرمتر تحریمهای اقتصادی برای آزادی کویت حمایت نمود. در اواسط دهه ۲۰۰۰ او با افزایش نیروهای دولت بوش در عراق مخالفت کرد و ادعا کرد که جنگ پیشاپیش شکست خورده است. در سال ۲۰۱۱ نیز به عنوان معاون رئیس جمهور [باراک اوباما] با عملیات یورش به روستای «آبوتآباد» که به کشته شدن اسامه بن لادن رهبر القاعده انجامید، مخالفت کرد.
بایدن به عنوان رئیس جمهور نیز دستوری معروف را صادر کرد (و برخلاف توصیه مستشاران نظامی خود) خواستار خروج تمام نیروهای ایالات متحده از افغانستان شد، که باعث شد طالبان دوباره بر افغانستان مسلط شود. در حالی که بایدن قاطعانه از اوکراین در جنگ مقابل روسیه حمایت کرده است، اما پیشتر اشتباهات اولیه دولت وی به شروع این جنگ کمک کرد از جمله امضای توافقنامهای با اوکراین در حمایت از «آرزوهای این کشور برای پیوستن به ناتو» (خط قرمز تحریک ولادیمیر پوتین) و همچنین امتناع از ارائه تسلیحات دفاعی- مانند موشکهای ضد تانک و ضد هوایی در مقابل حملات روسیه.
به اعتقاد نویسندهی این مقاله در «هیل»، در دولت بایدن، جسورانهترین اعلامیهها با ضعیفترین اقدامات پشتیبانی شده و اکنون به نظر میرسد بایدن در نگرانی از تحریم مجدد روسیه، مایل است به اوکراین کمک کند اما نه برای ارائه تجهیزاتی که این کشور برای پیروزی در جنگ مقابل روسیه نیاز دارد.